مسافره خستۀ من ..... بار سفر و بسته بود
تو خلوته پایینه باغ ..... به انتظار نشسته بود
میخواست که از اینجا بره ..... اما نمیدونست کجا
دلش پر از گلایه بود ..... اما نمیدونست چرا
دفتره خاطرتش و ..... رو تقچه جا گذشت و رفت
عکسای یادگریش و ..... برای ما گذاشت و رفت
دل که به جاده میسپرد ..... کسی اونو صدا نکرد
نگاهه عاشقونه ای ..... برای اون دعا نکرد
حالا دیگه تو قربتش ..... ستاره سر نمیزنه
تو لحظه های بی کسیش ..... پرنده پر نمیزنه
با کوله بار خواستگی ..... تو جاده های خاطره
مسافره خستۀ من ..... یه عمره که مسافره
زندگی را دوست دارم اگر تو با من باشی و تو را می پرستم اگر دوستم داشته باشی ای نیلوفر زندگیم.
منصور جان سلام..شعر قشنگی بود...خسته نباشی...اگه میشه لوگوی منم تو وبت قرار بده..منم لینک شما رو میذارم
(البته اگه لوگو نداری)
www.bezanberim.co.sr