باز هم روز♥ مادر♥ مبارک !
روز زن و روز مادر رو باز هم تبریک می گم . این شعر حافظ رو یه جایی خوندم که به دلم نشست می ذارمش توی وبلاگ .
ما آزمـوده ایم دریـن شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست می گزم و آه می کشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم به بلبلی چه خوش آمد که می سرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو
بسیار تند روی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش
وقتست کز فراق تو و سوز اندرون
آتش در افکنم به همه رخت و پخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی زتخت خویش
♥. مخصوصا مادر مهربان وفداکارخودم که این روز خجسته را به او تبریک می گویم ♥